احکام برای همه



 

احکام تقلید

(مسأله 1) شخص مسلمان باید باصول دین از روى دلیل اعتقاد کند و و نمىتواند در اصول دین تقلید نماید، یعنى بدون سؤال از دلیل، گفته کسى را قبول کند ولى در احکام دین در غیر ضروریات و قطعیات باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روى دلیل بدست آورد یا از مجتهد تقلید کند یعنى بدون سؤال از دلیل بدستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طورى بوظیفه خود عمل نماید، که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است مثلا مثلا اگر عده اى از مجتهدین عملى را حرام مىدانند و عده دیگر مىگویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملى را بعضى واجب و بعضى مستحب مىدانند، آنرا بجا آورد. پس کسانیکه مجتهد نیستند و نمىتوانند باحتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند. (مسأله 2) تقلید در احکام، عمل کردن بدستور مجتهد است. و از مجتهدى باید تقلید کرد که مرد و بالغ و عاقل و شیعه دوازده امامى و حلال زاده، زنده و عادل باشد. و عادل کسى است که کارهائى را که بر او واجب است بجا آورد و کارهائى را که بر او حرام است ترک کند، و نشانه عدالت این است که در ظاهر شخص خوبى باشد، که اگر از اهل محل یا همسایگان او یا کسانیکه با او معاشرت دارند حال او را بپرسند خوبى او را تصدیق نمایند. و در صورتیکه اختلاف فتوى بین مجتهدین در مسائل محل ابتلاء ولو اجمالا معلوم باشد لازم است مجتهدى که انسان از او تقلید مىکند اعلم باشد یعنى در فهمیدن حکم خدا از تمام مجتهدهاى زمان خود بهتر باشد.

(مسأله 3) مجتهد و اعلم را از سه راه مىتوان شناخت: (اول) آن که خود انسان یقین کند، مثل آن که از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد. (دوم) آن که دو نفر عالم و عادل، که مىتوانند مجتهد واعلم را تشخیص دهند، مجتهد بودن یا اعلم بودن کسى را تصدیق کنند، بشرط آن که دو نفر عالم و عادل دیگر با گفته آنان مخالفت ننمایند و ظاهر این است که اجتهاد یا اعلمیت کسى بگفته یک نفر که مورد وثوق باشد نیز ثابت مىشود. (سوم) آن که عده اى از اهل علم که مىتوانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند، و از گفته آنان اطمینان پیدا مىشود مجتهد بودن یا اعلم بودن کسى را تصدیق کنند. (مسأله 4) اگر اختلاف بین دو مجتهد ولو اجمالا معلوم و شناختن اعلم مشکل باشد لازم است احتیاط کند، ودر صورتى که احتیاط ممکن نباشد باید از کسى تقلید کند که گمان به اعلم بودن او دارد. بلکه اگر احتمال ضعیفى هم بدهد که کسى اعلم است وبداند دیگرى از او اعلم نیست، باید از او تقلید نماید.

(مسأله 5) بدست آوردن فتوى یعنى دستور مجتهد چهار راه دارد: (اول) شنیدن از خود مجتهد. (دوم) شنیدن از دو نفر عادل که فتواى مجتهد را نقل کنند. (سوم) شنیدن از کسیکه انسان بگفته او اطمینان دارد. (چهارم) دیدن در رساله مجتهد در صورتیکه انسان بدرستى آن رساله اطمینان داشته باشد.

(مسأله 6) تا انسان یقین نکند که فتواى مجتهد عوض شده است، مىتواند  بآنچه در رساله او نوشته شده عمل نماید، و اگر احتمال دهد که فتواى او عوض شده جستجو لازم نیست.

(مسأله 7) اگر مجتهد اعلم در مسأله اى فتوى دهد مقلد آن مجتهد یعنى کسیکه از او تقلید مىکند نمىتواند در آن مساله بفتواى مجتهد دیگر عمل کند، ولى اگر فتوى ندهد و بفرماید احتیاط آنست که فلان طور عمل شود، مثلا بفرماید احتیاط آنست که در رکعت اول و دوم نماز، بعد از سوره حمد یک سوره تمام بخواند مقلد باید یا باین احتیاط که احتیاط واجبش مىگویند عمل کند و یا بفتواى مجتهد دیگرى که تقلیدش جائز است عمل نماید، پس اگر او فقط سوره حمد را کافى بداند مىتواند سوره را ترک کند. و همچنین است اگر مجتهد اعلم بفرماید مسأله محل تأمل یا محل اشکال است. (مسأله 8) اگر مجتهد اعلم بعد از آن که در مسأله اى فتوى داده یا پیش از آن احتیاط کند، مثلا بفرماید ظرف نجس را که یکمرتبه در آب کر بشویند پاک مىشود، اگر چه احتیاط آنست که سه مرتبه بشویند، مقلد او مىتواند عمل باین احتیاط را ترک نماید و این را احتیاط مستحب مىنامند.

(مسأله 9) اگر مجتهدى که انسان از او تقلید مىکند از دنیا برود در صورتیکه فتواى او در نظر مقلد بوده و فراموش نکرده باشد حکم بعد از فوت او حکم زنده بودنش است، وادر فتواى او را یاد نگرفته یا فراموش کرده است لازم است به مجتهد زنده رجوع کند.

(مسأله 10) اگر در مسأله اى فتواى مجتهدى را یاد گرفته، و بعد از مردن او در همان مسأله بر حسب وظیفه اش از مجتهد زنده تقلید نماید، دوباره نمىتواند آنرا مطابق فتواى مجتهدى که از دنیا رفته است انجام دهد.

(مسأله 11) مسائلى را که انسان غالبا بآنها احتیاج دارد واجب است یاد بگیرد.

(مسأله 12) اگر براى انسان مسأله اى پیش آید که حکم آنرا نمىداند لازم است احتیاط کند، یا این که با شرائطى که ذکر شد تقلید نماید، ولى چنانچه مخالفت غیر اعلم با اعلم را اجمالا بداند و

تأخیر واقعه و احتیاط ممکن نباشد و دستش به اعلم نرسد جائز است از غیر اعلم تقلید نماید.

(مسأله 13) اگر کسى فتواى مجتهدى را بدیگرى بگوید، چنانچه فتواى آن مجتهد عوض شود لازم نیست باو خبر دهد که فتواى آن مجتهد عوض شده، ولى اگر بعد از گفتن فتوى بفهمد اشتباه کرده در صورتیکه ممکن باشد باید اشتباه را بر طرف کند. (مسأله 14) اگر مکلف مدتى اعمال خود را بدون تقلید انجام دهد، سپس از مجتهدى تقلید نماید، در صورتیکه آن مجتهد بصحت اعمال گذشته حکم نماید آن اعمال صحیح است والا محکوم ببطلان است.


 

احکام تقلید

احکام تقلید دین اسلام بر اساس اعتقادات صحیح وحق و هم چنین اعمال ودستوراتى در زمینه هاى گوناگون بنا شده است. در اعتقادات تقلید جایز نیست، هم چنین در اعمال ودستورات غیر اعتقادى که ضرورى دین باشد تقلید در آن لازم نیست، ولى در غیر ضروریات اگر شخص مجتهد باشد یعنى بتواند از روى دلایل شرعى وظیفه خود را تشخیص دهد، باید طبق نظریه خود عمل کند ودر غیر این صورت عقل براى او دو راه معین خواهد کرد: الف: تقلید، یعنى طبق فتاوى ونظریات مجتهدى که واجد شرایط است عمل کند. ب: احتیاط، یعنى بر اساس نظریه تمامى ویا گروهى از مجتهدین وظیفه خود را انجام دهد. به این معنى که اگر مجتهدى کارى را جایز ودیگرى حرام مىداند، آن کار را ترک کند، واگر مجتهدى کارى را واجب ودیگرى مباح مىداند، آن را بجا آورد. (1) تقلید از مجتهدى که مرد، بالغ، عاقل، شیعه دوازده امامى، حلال زاده، آزاد، زنده وعادل باشد، جایز است وبنا بر اظهر باید از مجتهدین دیگر اعلم باشد یعنى در استنباط احکام الهى تواناتر باشد، ویا این که از نظر علمى واجتهاد مساوىدیگر مجتهدین باشد، ودر صورتى که شناختن اعلم یا به دست آوردن فتاواى او مشکل باشد (مستم عسر وحرج باشد) مىتواند با رعایت الاعلم فالاعلم وسایر شرایط، از غیر اعلم تقلید نماید. دیگر مجتهدین باشد، ودر صورتى که شناختن اعلم یا به دست آوردن فتاواى او مشکل باشد (مستم عسر وحرج باشد) مىتواند با رعایت الاعلم فالاعلم وسایر شرایط، از غیر اعلم تقلید نماید. (2) اگر دو مجتهد یکى اعلم ودیگرى اورع باشد ودر سایر جهات با هم مساوى باشند، اظهر رجوع به اعلم است. واگر هر دو در علم مساوى باشند ولى یکى اعدل واورع از دیگرى باشد، ترجیح قول اعدل خالى از وجه نیست. (3) مجتهد واعلم را از سه راه مىتوان شناخت: اول: خود انسان یقین کند، مثل آن که از اهل علم باشد وبتواند مجتهد واعلم را بشناسد. دوم: آن که دو نفر عالم عادل که مىتوانند مجتهد واعلم را تشخیص دهند، مجتهد بودن یا اعلم بودن کسى را تصدیق کنند، به شرط آن که دو نفر عالم عادل دیگر با گفته آنان مخالفت ننمایند. سوم: آن که عده اى از اهل علم که مىتوانند مجتهد واعلم را تشخیص دهند، و از گفته آنان اطمینان پیدا مىشود، مجتهد بودن یا اعلم بودن کسى را تصدیق کنند، بلکه از هرراهى که انسان اطمینان به اعلم بودن کسى پیدا کند بنا بر اظهر مىتواند به همان اکتفا نماید. (4) اگر شناختن اعلم مشکل باشد وانسان گمان به اعلم بودن کسى دارد، در صورتى که گمانش به حد اطمینان برسد باید از او تقلید کند. بلکه اگر اطمینان براى او حاصل نشد بعید نیست ترجیح کسى که فقط به اعلم بودن او گمان دارد یا احتمال مىدهد، ولى بهتر این است که در این صورت به قول کسى عمل کند که موافق احتیاط باشد، اما اگر احتمال ضعیفى هم بدهد که کسى اعلم است وبداند دیگرى از او اعلم نیست، باید از او تقلید نماید. واگر چند نفر در نظر او اعلم از دیگران وبا یکدیگر مساوى باشند باید از یکى از آنان تقلید کند. (5) در صورت مساوى بودن دو مجتهد، جایز است انسان در مسائلى که ارتباطى با هم ندارند، بعضى مسائل را از یکى وبعضى دیگر را از مجتهد دیگر تقلید نماید.

---

[ 9 ]

 

(6) عدول از مجتهد زنده به مجتهد دیگر، در صورت تساوى دو مجتهد در اعلمیت، در جمیع مسائل یا در بعض مسائل که ارتباطى با هم ندارند، جایز است، ولى احوط ترک عدول است مگر به اعلم، وحکم اورعیت نیز مانند اعلمیت است. (7) به دست آوردن فتوا (یعنى دستور مجتهد) چهار راه دارد: 1 - شنیدن از خود مجتهد. 2 - شنیدن از دو نفر عادل که فتواى مجتهد را نقل کنند. 3 - شنیدن از کسى که مورد اطمینان وراستگوست، اگر اطمینان به کلام او دارد، بنا بر احوط. 4 - دیدن در رساله مجتهد، در صورتى که به درستى آن رساله اطمینان داشته باشد، بنا بر احوط.

(8) تا انسان یقین نکند که فتواى مجتهد عوض شده است، مىتواند به آنچه در رساله نوشته شده عمل نماید. واگر احتمال دهد که فتواى او عوض شده، جستجو لازم نیست، ولى اگر بعدا معلوم شود که فتوایش عوض شده بود، باید نسبت به گذشته، به وظیفه عمل نماید. (9) اگر مجتهد اعلم در مسأله اى فتوا دهد، مقلد آن مجتهد (یعنى کسى که از او تقلید مىکند) نمىتواند در آن مسأله به فتواى مجتهد دیگر عمل کند، در صورتى که به فتواى آن مجتهد عمل کرده باشد وعدول از او هم جایز نباشد. ولى اگر فتوا ندهد وبفرماید: احتیاط آن است که فلان طور عمل شود، مثلا بفرماید: " احتیاط آن است که در رکعت سوم وچهارم نماز سه مرتبه تسبیحات اربعه (یعنى " سبحان الله والحمد لله ولا اله الا الله والله اکبر " بگویند) مقلد باید یا به این احتیاط - که احتیاط واجبش مىگویند - عمل کند وسه مرتبه بگوید ویا بنا بر احتیاط واجب به فتواى مجتهدى که علم او از مجتهد اعلم کمتر واز مجتهدهاى دیگر بیشتر ویا مساوى است - با احراز سایر شرایط تقلید - عمل نماید، پس اگر او یک مرتبه گفتن را کافى بداند، مىتواند یک مرتبه بگوید. و هم چنین است اگر مجتهد اعلم بفرماید: " مسأله محل تأمل یا محل اشکال است ".

---

(10) اگر مجتهد اعلم بعد از آن که در مسأله اى فتوا داده، احتیاط کند، مثلا بفرماید: " ظرف نجس را که یک مرتبه در آب کر بشویند پاک مىشود، اگر چه احتیاط آن است که سه مرتبه بشویند "، مقلد او نمىتواند در آن مسأله به فتواى مجتهد دیگر عمل کند، بلکه باید یا به فتوا عمل کند، یا به احتیاط بعد از فتوا که آن را احتیاط مستحب مىگویند عمل نماید.

(11) فقها حیات را شرط مىدانند، یعنى مىگویند براى ابتداى تقلید باید از مجتهد زنده تقلید کرد. اما اگر مرجع تقلید انسان از دنیا رفت، در این که آیا مىتواند بر تقلید او باقى بماند یا باید به مجتهد زنده مراجعه نماید، اختلاف است، پس اگر کسى در این مسأله مجتهد بود، طبق نظر خودش عمل مىکند، وگرنه طبق نظر مجتهد زنده اعلم عمل مىنماید. (12) باقى ماندن بر تقلید میت در مسائلى که در آنها تقلید وعمل کرده است، در صورتى که مجتهد از دنیا رفته با مجتهد زنده از نظر علمى مساوى باشند، بنا بر اقوى جایز است، هر چند با اجازه مجتهدى دیگر بر تقلید باقى بوده وعمل کرده باشد. واگر مجتهدى که از دنیا رفته اعلم باشد، واجب است بر تقلید او باقى بماند. واگر مجتهد زنده بعدا اعلم شد، واجب است در تمامى مسائل به او عدول نماید.

(13) اگر مسائلى را از مجتهد میت یاد گرفته وبنا داشته عمل کند، چنانچه عمل نکرده ویا شک در عمل کردن دارد (در صورت بقاء بر تقلید میت) نمىتواند در آن مسائل بر تقلید باقى بماند، هر چند مجتهد میت اعلم باشد. (14) شخصى که مقلد مرجعى بوده وبعد از وفات او بر طبق نظر مرجعى دیگر بر تقلید باقى مانده، ولى در بعضى از فتاوى (از قبیل بلاد کبیره وشب مهتاب یا هر مسأله دیگر) به مرجع دوم عدول کرده، بعد از وفات مرجع دوم، در صورت بقاء، نمىتواند در این مسائل به مرجع اول برگردد ولى مىتواند به تقلید مرجع دوم باقى باشد.

(15) کسى که مقلد مرجعى بوده وبعد از وفات او به فتواى مرجعى دیگر به تقلید

اول باقى بوده، پس از وفات مرجع دوم، در صورت جواز بقاء، تنها در مسائلى

---

[ 11 ]

که طبق فتواى مجتهد اول عمل کرده مىتواند باقى بماند. واگر چند مرجع داشته و بعد از وفات هر کدام طبق موازین از دیگرى تقلید کرده وبا اجازه بعدى بر تقلید باقى مانده ودر نتیجه از هر مجتهد چند مسأله عمل کرده است، در آن مسائل مىتواند بر تقلید مجتهدین قبلى باقى بماند. ولى در هر صورت در مسائلى که عمل نکرده باید به فتواى مجتهد زنده عمل کند. (16) شخصى که مقلد مرجعى بوده، بعد از فوت آن مرجع اگر احراز ویا احتمال اعلمیت میت در بین نباشد، رجوع به مجتهد زنده جایز است، ودر صورتى که مجتهد زنده اعلم باشد یا احتمال اعلمیت او در بین باشد رجوع به او واجب است.

(17) مسائلى را که انسان غالبا به آنها احتیاج دارد، واجب است یاد بگیرد.

() اگر براى انسان مسأله اى پیش آید که حکم آن را نمىداند، مىتواند صبر کند تا فتواى مجتهد اعلم را به دست آورد یا اگر احتیاط ممکن است به احتیاط عمل نماید، بلکه اگر احتیاط ممکن نباشد چنانچه از انجام عمل، محذورى لازم نیاید مىتواند عمل را بجا آورد. پس اگر معلوم شد که مخالف واقع یا مخالف نظر مجتهد بوده، باید دوباره انجام دهد. (19) اگر کسى فتواى مجتهدى را به دیگرى بگوید، چنانچه فتواى آن مجتهد عوض شود لازم نیست به او خبر دهد که فتوا عوض شده. ولى اگر بعد از گفتن فتوا بفهمد اشتباه کرده، در صورتى که ممکن باشد باید اشتباه را بر طرف کند.

(20) اگر مکلف مدتى اعمال خود را بدون تقلید انجام دهد، در صورتى اعمال او صحیح است که بفهمد به وظیفه واقعى خود رفتار کرده است، یا عمل او با فتواى مجتهدى که وظیفه اش تقلید از او بوده، یا با فتواى مجتهدى که فعلا باید از او تقلید کند مطابق باشد، وعباداتى را که قبلا انجام داده با قصد قربت انجام داده باشد.

 


بسم اللّه الرحمن الرحیم الـحـمـد للّه رب الـعـالمین والصلوة والسلام على خیر خلقه محمد وآله الطاهرین ولعنة اللّه على اعدائهم اجمعین الى یوم الدین .

 

احکام تقلید

مـسـاله 1 - شخص مسلمان باید به اصول دین از روى دلیل اعتقاد پیدا کند و نمى تواند در اصول دیـن تـقلید نماید, یعنى بدون سؤال از دلیل گفته کسى را قبول کند.

ولى در احکام دین در غیر ضـروریـات بـایـد مـجـتـهد باشد که بتواند احکام را از روى دلیل بدست آورد, یا از مجتهد تقلید کند,یعنى به دستور او رفتار نماید, یا از راه احتیاط طورى به وظیفه خود عمل نماید که یقین کند تـکلیف خود را انجام داده است , مثلا اگر عده اى ازمجتهدین عملى را حرام مى دانند و عده دیگر مـى گـویـنـد حـرام نـیـسـت , آن عـمـل را انـجـام ندهد, و اگر عملى را بعضى واجب و بعضى مـسـتـحـب مى دانند, آن را بجا آورد.

پس کسانى که مجتهد نیستند و نمى توانند به احتیاط عمل کنند, لازم است از مجتهد تقلید نمایند.

مـسـالـه 2 - تقلید در احکام , عمل کردن به دستور مجتهد است .

و از مجتهدى باید تقلید کرد که مـرد و بالغ و عاقل و شیعه دوازده امامى و حلال زاده و زنده و عادل باشد.

و نیز معتبر است سابقه فسق معروفى بین مردم نداشته باشد, و از مجتهدى که تقلید مى شود غیر از اوصاف ذکر شده امر دیگرى معتبر نیست . و عادل کسى است که کارهائى را که بر او واجب است بجا آورد و کارهائى را کـه بر او حرام است ترک کند, و نشانه عدالت این است که در ظاهر شخص خوبى باشد, که اگر از اهـل مـحـل یا همسایگان او یا کسانى که با او معاشرت دارند حال او را بپرسند, خوبى او را تصدیق نـمایند.

ودر صورتى که اختلاف فتوى بین مجتهدین در مسائل محل ابتلاء ولو اجمالا معلوم باشد لازم اسـت مـجـتهدى که انسان از اوتقلید مى کند اعلم باشد, یعنى در فهمیدن حکم خدا از تمام مجتهدهاى زمان خود بهتر باشد.

مساله 3 - مجتهد و اعلم را از سه راه مى توان شناخت : اول : آنکه خود انسان یقین کند مثل آنکه از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد.

دوم : آنـکه دو نفر عالم و عادل , که مى توانند مجتهد اعلم را تشخیص دهند, مجتهد بودن یا اعلم بـودن کسى را تصدیق کنند بشرط آنکه دو نفرعالم و عادل دیگر با گفته آنان مخالفت ننمایند و در صورت اختلاف , خبره بودن هر کدام بیشتر باشد قول او مقدم است بلکه به گفته یک نفرعالم خبره مورد وثوق نیز اجتهاد یا اعلمیت ثابت مى شود.

سـوم : آنـکـه عـده اى از اهـل عـلم که مى توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند و از گفته آنان اطمینان پیدا مى شود, مجتهد بودن یا اعلم بودن کسى را تصدیق کنند.

مساله 4 - اگر اختلاف بین مجتهدین ولو اجمالا معلوم و شناختن اعلم مشکل باشد, لازم است از کـسـى تـقلید کند که او با دیگران مساوى یااعلم از آنها باشد و در صورت احتمال اعلمیت در هر کدام کافى است از یکى از آنها تقلید کند و گمان به اعلمیت معتبر نیست .

مساله 5 - بدست آوردن فتوى یعنى دستور مجتهد چهار راه دارد: اول : شنیدن از خود مجتهد.

دوم : شنیدن از دو نفر عادل که فتواى مجتهد را نقل کنند.

سوم : شنیدن از کسى که انسان به گفته او اطمینان دارد.

چهارم : دیدن در رساله مجتهد در صورتى که انسان بدرستى آن رساله اطمینان داشته باشد, ودر صـورتى که نقل شخص معتبر با نوشته رساله معتبره مخالفت کند و اشتباه در یکى معلوم نگردد, شـخـص بـاید تا روشن شدن فتواى مجتهد عمل به احتیاط کند, و اگر ناقل نقل خود را نسبت به رساله بدهد که در آن رساله خلاف نقل مذکور است نقل او اعتبار ندارد.

مساله 6 - تا انسان یقین نکند که فتواى مجتهد عوض شده است , مى تواند به آنچه در رساله نوشته شـده عمل نماید, اگر احتمال دهد که فتواى اوعوض شده جستجو لازم نیست , و همچنین است اگر احتمال دهد مجتهدى را که از او تقلید مى کرده در حال حاضر شرایط تقلید راندارد. مـسـالـه 7 - اگر مجتهد اعلم در مساله اى فتوى دهد, مقلد آن مجتهد یعنى کسى که از او تقلید مـى کـنـد نمى تواند در آن مساله به فتواى مجتهد دیگرعمل کند ولى اگر فتوى ندهد و بفرماید احـتـیـاط آن است که فلان طور عمل شود مثلا بفرماید احتیاط آن است که در رکعت اول و دوم نـمـاز بـعـداز سـوره حـمـد یک سوره تمام بخواند مقلد باید یا به این احتیاط که احتیاط واجبش مـى گـویند عمل کند ویا به فتواى مجتهد دیگرى که تقلیدش جایز است عمل نماید, پس اگر او فـقـط سـوره حـمد را کافى بداند, مى تواند سوره را ترک کند, و همچنین است اگر مجتهد اعلم بفرماید مساله محل تامل یا محل اشکال است . مـسـالـه 8 - اگر مجتهد اعلم بعد از آنکه در مساله اى فتوى داده یا پیش از آن احتیاط کند, مثلا بـفرماید ظرف نجس را یک مرتبه در آب کربشویند پاک مى شود, اگرچه احتیاط آن است که سه مـرتـبـه بشویند, مقلد او مى تواند عمل به احتیاط را ترک نماید, و این احتیاط را احتیاطمستحب مى نامند. مساله 9 - اگر مجتهدى که انسان از او تقلید مى کند از دنیا برود در صورتى که فتواى او در نظر مـقـلد بوده و فراموش نکرده باشد, حکم بعد ازفوت او حکم زنده بودنش است , و اگر فتواى او را یـاد نگرفته لازم است به مجتهد زنده رجوع کند, و بعید نیست در صورتى که فراموش کرده است باز بتواند به فتواى او عمل کند. مـسـاله 10 - اگر در مساله اى فتواى مجتهدى را یاد گرفته , و بعد از مردن او در همان مساله بر حسب وظیفه اش از مجتهد زنده تقلید نماید,دوباره نمى تواند آن را مطابق فتواى مجتهدى که از دنیا رفته است انجام دهد.

مساله 11 - مسائلى را که انسان غالبا به آنها احتیاج دارد واجب است یاد بگیرد. مساله 12 - اگر براى انسان مساله اى پیش آید که حکم آن را نمى داند لازم است که احتیاط کند و یا اینکه با شرائطى که ذکر شد, تقلید نماید,ولى چنانچه مخالفت غیر اعلم با اعلم را اجمالا بداند و تاخیر واقعه و احتیاط ممکن نباشد و دستش به اعلم نرسد جایز است از غیر اعلم تقلیدنماید. مـساله 13 - اگر کسى فتواى مجتهدى را به دیگرى بگوید.

چنانچه فتواى آن مجتهد عوض شود لازم نـیـست به او خبر دهد که فتواى آن مجتهدعوض شده ولى اگر بعد از گفتن فتوى بفهمد اشتباه کرده , در صورتى که ممکن باشد باید اشتباه را برطرف کند. مساله 14 - اگر مکلف مدتى اعمال خود را بدون تقلید انجام دهد, سپس از مجتهدى تقلید نماید در صورتى که آن مجتهد به صحت اعمال گذشته حکم نماید, آن اعمال صحیح است والا محکوم به بطلان است


امام خمینی( ره)

احکام تقلید

 

1 عقیده مسلمان به اصول دین باید از روى دلیل باشد، ولى در احکام غیر ضرورى دین باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روى دلیل به دست آورد،یا از مجتهد تقلید کند، یعنى به دستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طورى به وظیفه خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلا اگر عده‏اى از مجتهدین عملى را حرام مى‏دانند و عده دیگر مى‏گویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملى را بعضى واجب و بعضى مستحب مى‏دانند آن را بجا آورد. پس کسانى که مجتهد نیستند و نمى‏توانند به احتیاط عمل کنند واجب است از مجتهد تقلید نمایند.

 

2 تقلید در احکام عمل کردن به دستور مجتهد است. و از مجتهدى باید تقلید کرد که مرد و بالغ و عاقل و شیعه دوازده امامى و حلال زاده و زنده و عادل باشد. و نیز بنابر احتیاط واجب باید از مجتهدى تقلید کرد که حریص به دنیا نباشد و از مجتهدین دیگر اعلم باشد، یعنى در فهمیدن حکم خدا از تمام مجتهدین زمان خود استادتر باشد.

 

3 مجتهد و اعلم را از سه راه مى‏توان شناخت: اول: آنکه خود انسان یقین کند، مثل آنکه از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد. دوم: آنکه دو نفر عالم عادل که مى‏توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند مجتهد بودن یا اعلم بودن کسى را تصدیق کنند، به شرط آنکه دو نفر عالم عادل دیگر با گفته آنان مخالفت ننمایند. سوم: آنکه عده‏اى از اهل علم که مى‏توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند و از گفته آنان اطمینان پیدا مى‏شود، مجتهد بودن و یا اعلم بودن کسى را تصدیق کنند.

 

 

4 اگر شناختن اعلم مشکل باشد به احتیاط واجب باید از کسى تقلید کند که گمان به اعلم بودن او دارد، بلکه اگر احتمال ضعیفى هم بدهد که کسى اعلم است‏و بداند دیگرى از او اعلم نیست به احتیاط واجب باید از او تقلید نماید. و اگرچند نفر در نظر او اعلم از دیگران و با یکدیگر مساوى باشند باید از یکى ازآنان تقلید نماید.

 

5 به دست آوردن فتوى یعنى دستور مجتهد چهار راه دارد: اول: شنیدن از خود مجتهد. دوم: شنیدن از دو نفر عادل که فتواى مجتهد را نقل کنند. سوم: شنیدن از کسى که مورد اطمینان و راستگوست. چهارم: دیدن در رساله مجتهد در صورتى که انسان به درستى آن رساله اطمینان داشته باشد.

 

6 تا انسان یقین نکند که فتواى مجتهد عوض شده است، مى‏تواند به آنچه در رساله نوشته شده عمل نماید و اگر احتمال دهد که فتواى او عوض شده، جستجو لازم نیست.

 

7 اگر مجتهد اعلم در مساله‏اى فتوى دهد، مقلد آن مجتهد یعنى کسى که از او تقلید مى‏کند نمى‏تواند در آن مساله به فتواى مجتهد دیگر عمل کند، ولى اگر فتوى ندهد و بفرماید احتیاط آن است که فلان طور عمل شود مثلا بفرماید احتیاط آن است که در رکعت‏سوم و چهارم نماز، سه مرتبه تسبیحات اربعه یعنى "سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر" بگویند، مقلد باید یا به این احتیاط که احتیاط واجبش مى‏گویند عمل کند و سه مرتبه بگوید یا بنابر احتیاط واجب به فتواى مجتهدى که علم او از مجتهد اعلم کمتر و از مجتهدهاى دیگر بیشتر است،عمل نماید، پس اگر او یک مرتبه گفتن را کافى بداند، مى‏تواند یک مرتبه بگوید. و همچنین است اگر مجتهد اعلم بفرماید مساله محل تامل یا محل اشکال است.

 

8 اگر مجتهد اعلم بعد از آن که در مساله فتوا داده احتیاط کند، مثلا بفرماید ظرف نجس را که یک مرتبه در آب کر بشویند پاک مى‏شود، اگر چه احتیاط آن است که سه مرتبه بشویند، مقلد او نمى‏تواند در آن مساله به فتواى مجتهد دیگر رفتار کند، بلکه باید یا به فتوا عمل کند، یا به احتیاط بعد از فتوا که آن را احتیاط مستحب مى‏گویند عمل نماید، مگر آن که فتواى آن مجتهد نزدیکتر به احتیاط باشد.

 

9 تقلید میت ابتداءا جایز نیست، ولى بقاى بر تقلید میت اشکال ندارد. و باید بقاى بر تقلید میت به فتواى مجتهد زنده باشد و کسى که در بعضى‏از مسایل به فتواى مجتهدى عمل کرده، بعد از مردن آن مجتهد مى‏تواند در همه مسایل از او تقلید کند.

 

10 اگر در مساله‏اى به فتواى مجتهدى عمل کند و بعد از مردن او در همان مساله به فتواى مجتهد زنده رفتار نماید، دوباره نمى‏تواند آن را مطابق فتواى مجتهدى که از دنیا رفته است انجام دهد، ولى اگر مجتهد زنده در مساله‏اى فتوى ندهد و احتیاط نماید و مقلد مدتى به آن احتیاط عمل کند، دوباره مى‏تواند به فتواى مجتهدى که از دنیا رفته عمل نماید، مثلا اگر مجتهدى گفتن یک مرتبه "سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر" را در رکعت‏سوم و چهارم نماز،کافى بداند و مقلد مدتى به این دستور عمل نماید و یک مرتبه بگوید، چنانچه آن مجتهد از دنیا برود و مجتهد زنده احتیاط واجب را در سه مرتبه گفتن بداند و مقلد مدتى به این احتیاط عمل کند و سه مرتبه بگوید، دوباره مى‏تواند به فتواى مجتهدى که از دنیا رفته برگردد و یک مرتبه بگوید.

 

11 مسائلى را که انسان غالبا به آنها احتیاج دارد واجب است، یاد بگیرد.

 

 

12 اگر براى انسان مساله‏اى پیش آید که حکم آن را نمى‏داند، مى‏تواند صبر کند تا فتواى مجتهد اعلم را به دست آورد یا اگر احتیاط ممکن است به احتیاط عمل نماید، بلکه اگر احتیاط ممکن نباشد چنانچه از انجام عمل، محذورى لازم نیاید، مى‏تواند عمل را به جا آورد. پس اگر معلوم شد که مخالف واقع یا گفتار مجتهد بوده دوباره باید انجام دهد.

 

13 اگر کسى فتواى مجتهدى را به دیگرى بگوید، چنانچه فتواى آن مجتهد عوض شود،لازم نیست به او خبر دهد که فتوى عوض شده، ولى اگر بعد از گفتن فتوى بفهمد اشتباه کرده، در صورتى که ممکن باشد، باید اشتباه را برطرف کند.

 

14 اگر مکلف مدتى اعمال خود را بدون تقلید انجام دهد در صورتى اعمال او صحیح است که بفهمد به وظیفه واقعى خود رفتار کرده است‏یا عمل او با فتواى مجتهدى که وظیفه‏اش تقلید از او بوده یا با فتواى مجتهدى که فعلا بایداز او تقلید کند، مطابق باش


این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.


این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

انلاین کده اتوبار باربری اسلامشهر واوان نکسوس دانلود زندگی رویایی سایت مرجع دانلود پایان نامه - تحقیق - پروژه appmabna salembemanA پرواز روی زمین موسسه ونوس | سایت مرکزی موسسه ونوس | ونوس کنکور علیرضا ادریسی